Sherhaُُ

امروز نه آغاز و نه انجام زمان است

ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری

دانی که رسیدن هنر گام زمان است

شعر ازه .ا .سایه

چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و شیوه این

1

چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و شیوه این

الوداع ای زهد و تقوی الفراق ای عقل و دین

2

میکشی ناوک ز مژگان در کمان ابروان

گه بد آنم میکشی ای نا مسلمان اگه بدین

3

گر پری میگویدت من با تو میمانم نرنج

بی ادب گر آدمی بودی نگفتی اینچنین

4

دوش اندک برقعی از پیش رو برداشتی

داشت ماه آسمان پیشه تو رویی بر زمین

5

کمترین اقبال من بنگر که خود را بردرت

از سره اخلاص میدانم غلام کمترین

6

گر ملولی از حریم دل که تاریک است و ننگ

دیده ماوانیست روشن بعد ازین آنجا نشین

7

بعد ازینه کم جوی آزار دل ریش کمال

هر چه در دل داشتم گفتم تو دانی بعد ازین

کمال خجندی

شعر زیبایی از حافظ شیرازی درباره عید نوروز:

رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند

چنان نماند، چنین نیز هم نخواهم ماند

از سعدی شیرازی

برای ادامه شعرها بر روی ادامه مطلب کلیک بفرمایید

اشعار درباره صداقت در ادامه مطلب

لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش

از حافظ

بقیه اشعار  در ادامه مطلب

من دل به تو داده بودم انداختی اش

بقیۀ شعر  در ادامه

شعری زیبا به نام    دوست از  سهراب سپهری:

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست

بقیه در ادامه درج شده است